بولت ژورنال چقدر وقت می گیره؟

یک دسته از پیام هایی که می گیرم پر از این جمله هاست که «اگه فرض کنیم بولت ژورنال خیلی چیز خفنیه و میتونه خیلی بهمون کمک کنه، چقدر باید واسش وقت بذاریم؟ توی اینترنت پر از عکسای خوشگل یا عجیب و غریب از صفحه های  مختلف برنامه ریزیه. درست کردنشون مسلما خیلی طول میکشه. آیا منطقیه من این همه وقت واسه ی یک دفتر نقاشی بذارم در حالیکه میتونم از همون زمان استفاده کنم برای انجام دادن کارهام؟» اینکه بولت ژورنال یک دفتر نقاشی نیست و میشه با یک مداد مشکی تمامش رو نوشت به کنار... وقت گذاشتن روش واقعا مهمه. اما چرا؟

وقت گذاشتن برای بولت ژورنال یعنی...

مقدار وقتی که روی بولت ژورنالمون میذاریم، در حقیقت زمانیه که صرف نگاه کردن به زندگی‌مون میشه. این زمان صرف «بهتر کردن زندگی ما» میشه. فارغ از اینکه صفحه های بولت ژورنالمون رنگی هستند یا سیاه و سفید، توشون پر از طراحیه یا همه چیز رو خط به خط می نویسیم، بولت ژورنال درست کردن در معنای اصلیش یعنی من وقت بذارم و به این فکر کنم که از زندگیم چی میخوام، چه چیزی برام اهمیت داره، چرا برام اهمیت داره و چطور میتونم بهش برسم. پس این زمان، هرقدر کم یا زیاد ، داره روی بهتر کردن زندگیمون صرف میشه، این دفتر فقط نمود بیرونی از چیزیه که واقعا داره اتفاق می افته.

خب حالا دقیقا چقدر؟!

با وجود اینکه این وقت رو داریم برای بهتر کردن زندگیمون صرف میکنیم، اما نباید تبدیل به یک وسواس بشه. بار اولی که می خواهیم بولت ژورنال درست کنیم احتمالا خیلی زمان میبره. دلیلشم واضحه چون مدت زیادی تحقیق می کنیم و عکس میبینیم و میخونیم که بفهمیم بولت ژورنال چی هست. اون بار اول برای همه طولانی و زمان بره، پس اون رو میذاریم کنار و به بارهای بعد نگاه میکنیم. یادتونه باشه هر بار برنامه ریزی چه بلندمدت چه کوتاه مدت هم باید شامل ارزیابی گذشته باشه و هم برنامه ریزی برای آینده. ارزیابی زندگی در بولت ژورنال
اول سال
اول هر سال شروع یک برنامه ریزی بلند مدته. بخش اولش که همون ارزیابی سال گذشته ست میتونه بین یک ربع تا حتی یک ساعت وقت بگیره. من دوست دارم بشینم و یکی یکی همه ی صفحه های بولت ژورنال سال گذشته م رو ورق بزنم و یادداشت بردارم. خب چنین کاری حدود یک ساعت زمان می خواد. اما میشه ارزیابی های کوتاه تری هم داشت. در کنار ارزیابی، برنامه ریزی برای سال جدید هست، درست کردن صفحه های مورد نیاز و نوشتن هدف ها . روی هم رفته برنامه ریزی برای یک سال جدید میانگین یک یا دو ساعت وقت میگیره. به نظر من یکی دو ساعت برای ۳۶۵ روز ضرب در ۲۴ ساعت اصلا زمان زیادی نیست! ویدیو برنامه ریزی سال جدید
اول فصل
من  معمولا اول هر فصل به سه ماهی که گذشته نگاه می کنم و بعد برای سه ماه آینده م تصمیم میگیرم. معمولا برنامه ریزی خفنی برای هر فصل نمیکنم ( برنامه ریزی های اصلیم ماهانه ست) اما تم برنامه ریزی م رو فصلی انتخاب می کنم. مثلا: تابستون بیشتر به فکر سلامتی جسمیت باش، یا پاییز کارهای پایان نامه ی دانشگاه رو جدی بگیر. برای من برنامه ریزی ابتدای هر فصل حدود یک ربع زمان می بره.
برنامه ریزی ماهانه
اصلی ترین واحد برنامه ریزی!!! برای من ماهانه ست. نه خیلی بلند و دور از دسترسه، نه خیلی کوتاه که زود تموم بشه. من آخر هر ماه سعی می کنم توی یک صفحه خودم رو ارزیابی کنم و بعد بر اساس اون صفحه های ماه جدیدم رو بکشم. بعضی ماه ها تعداد صفحه هایی که از اول درست می کنم زیاد هستند، بعضی ماه ها فقط سه چهار تا صفحه میذارم و بعد هر چی که جلوتر میرم اگه دیدم نیاز هست صفحه ی جدیدی به دفترم اضافه می کنم.  برنامه ریزی ماهانه از من ماهی نیم ساعت وقت می گیره.
هفتگی
برنامه ریزی هفتگی هم جزء حیطه ی اختیاری بولت ژورنال محسوب میشه! اشتباه نکنید! منظورم این نیست که نباید برنامه ریزی هفتگی داشته باشیم. منظورم اینه که زمان بندی ماهانه مهم تر و موثر تر از هفتگیه. من هر جمعه یا شنبه ، یک نگاه به هفته ای که گذشت می کنم و یک نگاه به هفته ی بعد، و لیستی از کارهایی که باید هفته ی بعد انجام بشن می نویسم. بعضی هفته ها وقت میذارم و چند صفحه ی تر و تمیز هفتگی طراحی می کنم اما بعضی هفته ها فقط لیست کارهامو می نویسم و بعد هر روز که می گذره چند خط مربوط به اون روز رو توی دفترم اضافه می کنم. جالبه که جفتش هم خیلی مفیده. فقط بستگی به حالم داره.  به طور میانگین برنامه ریزی هفتگی که جمعه یا شنبه انجام میدم از من یک ربع زمان میبره.
روزانه
برنامه ریزی روزانه یعنی من هر روز سراغ بولت ژورنالم برم. ازش نترسم و فراموشش هم نکنم. هر شب دفترم رو باز کنم و به این فکر کنم که امروز چی شد، کجا رفتم، چیا گفتم، چی یاد گرفتم و فردا می خوام چکار کنم. من سعی می کنم هر شب توی دفترم یادداشت بنویسم، هم خلاصه ای از اتفاقاتی که اون روز افتاده (در حد یکی دو جمله)  و هم لیستی از کارهایی که فرداش حتما می خوام انجام بدم. هر روز صبح هم یک دور دفترم رو باز می کنم و بهش نگاه می کنم که چه کارهایی برای امروزم دارم. تمام اینها از من روزی بین پنج تا ده دقیقه زمان میبره. من میانگینی از زمان مورد نیاز برای بولت ژورنال رو نوشتم. به جز اول ماه یا سال های جدید، در بقیه ی موارد بولت ژورنال برای من مثل عادت های دیگه است. مثل مسواک زدن یا لباس انتخاب کردن. حس نمی کنم دارم وقتم رو هدر میدم بلکه احساس میکنم دارم با گذشتن وقت کمی زندگیم رو تغییر میدم. امیدوارم برای شما هم همینطور باشه.  

بحث و گفتگو

ورود

برای ثبت نظر ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید

وارد شوید